مليكا

مداد مليكا

من مداد مليكا هستم ، یک مداد نویسنده و پرکار ، راستش را بخواهید من عاشق کاغذ هستم ، آنقدر عاشق کاغذ هستم که هر روز در آن چیزهای قشنگی نقاشی می کنم . وقتی مليكا مرا بدست می گیرد ، آنقدر خوشحال می شوم که نگو ! با خودم فکر می کنم که حتماً الان مليكا یک نقاشی قشنگ و یا یک ديكته يا سرمشقهاي قشنگش را بوسیلة من ، روی کاغذ نقش می بندد . بعضی وقتها که دختر کوچولوهای همسایه ، حوصله شان سر رفته یا ناراحت هستند ، مليكا یک درخت قشنگ با گلهای زیبا در اطراف آن ، یک رودخانه پر آب و یا یک قلب قشنگ برایشان می کشد ، راستش من در این لحظات از ته دل خوشحال هستم بیشترین خوشحالی من آن لحظه هایی است که مليكا دارد فکر می کند و بعد مرا روی کاغذ می لغزاند ک...
28 آذر 1390

مدرسه

سلام دوستاي خوبم من امسال ميرم مدرسه كلاس اول هستم دارم حروف رو مي‌خوونم يه خورده سخته ، مخصوصاً حرف ي، يـ، اي، ايـ چون نمي‌دونم كجا بايد از كدوم استفاده كنم ديشب مامان بابا خيلي دعوام كردن كه بهم ديكته مي‌گفتن ولي خوب چيكار كنم، به خدا تنبل نيستم من دختر خوبي ام ولي خوب چيكار كنم خيلي سخته ، تازخ مامانم مي‌گه سخت تر هم ميشه چون ه هم درس بعدي مونه ، خداكنه از پسش بربيام.  
28 آذر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مليكا می باشد